tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image از کدامین غم بنویسم?

از کدامین غم بنویسم!از پرواز پاییزی مسعود!یااز زیارت از رضا به قضای سمیه

و یا از قلب به ناحق ایستاده آن مرد خوشقامت و رعنایم در اوج جوانی!

از این همه جور که دست غارتگر تقدیر که تا ابد ما را

از دیدن نور سیمای پر نورشان بی نعمت کرد!

از چه بگویم؛از درد فراق عزیزی که ناباورانه ومظلومانه ما را تا ابد

داغدار ندیدن چهره پاک و معصومش کرد!باشد که تا ابد برای یتیمی ات

برای معصومیتت زار زار گریه کنیم،آری تا هستیم چشمانمان خیس

وداع ناباورانه ات و دلهایمان دردمند و غمبار سفر بی بازگشتت!...

می دانستم؛که تو روزی وداعی مشکین فام داری!


گفتمت دیدار به قیامت...و همانجا از من خواهی پرسید؛


مگر وداع هم رنگ و بو دارد!؟در جوابت مسعودجان خواهم گفت:


چشمان سیاهت را ببند تا دوباره؛روز روشنم سیاه شود...

خون میچکد از دیده در این ماتم بی انتها


نفسی که من میکشم از داغتان!مرگ تدریجی است


داغ دل ما؛از درد فقدان خواهر و برادر گذشت غمنامه ما؛


حالا دیباچه تمام دردمندان عالم است!کاش در آن سپیده دم

که آغاز سفرت بود!تمام مسیر راهت را؛تو ای نوسفرم؛


با اشک و احساس و دعا بیمه میکردم...دیشب با غم سنگینت


خسته و بی رمق و ناامید به خواب رفتم دیدم که در خوابم؛در رثای وهم آلودت


برای غمدیدگان عالم مرثیه می سرایم؛رعنای من؛مسعود من؛

خدا پشت و پناه دستهای عاشقت!بر مزارت نشسته وبا اشک و تکرار و دعا


راه تو راه تر میکنم!چهره معصوم تو؛غمگسار فقدان نعمت بود!

حالا؛درد پرواز تو را ؛با کدامین مرهم درمان کنم؟


چنان بر سر مزارت گریه کردیم؛


با شعرهایم که از درد دسترنج به باد رفته عموی مظلومم

الهام گرفته اند،تا ابد الدهر گریه خواهم کرد

عموی مظلوم رنجدیده ام؛گاه برای جوانیشان گریه میکنم

گاه برای دسترنج برباد رفته تو!...هردو درد دارند


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهادل نوشتـــــه های منمناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: مسعود رحیم زاده سمیه رحیم زاده نعمت رحیم زاده از کدامین غم بنویسم

تاريخ : پنج شنبه 25 آذر 1400 | 21:24 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.